جدول جو
جدول جو

معنی گیاه خوار - جستجوی لغت در جدول جو

گیاه خوار
خورنده گیاه، جانوری که خوراکش منحصرا گیاهان و علفها باشد علف خوار جمع گیاه خواران. یا گیاه خواران. ( جمع گیاه خوار) جانورانی که منحصرا تغذیه آنها از انساج گیاهی باشد از قبیل دامها و انواع گوزنها و آهو ها و برخی حشرات علف خواران، علف زار مرتع: چون ربیع بودی بگیاه خوار از آنجا برفتندی
فرهنگ لغت هوشیار
گیاه خوار
هر جانوری که انرژی مورد نیاز خود را با مصرف گیاهان به دست آورد، خورندۀ گیاه، علف خوار
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
فرهنگ فارسی عمید
گیاه خوار
Vegetarian
تصویری از گیاه خوار
تصویر گیاه خوار
دیکشنری فارسی به انگلیسی
گیاه خوار
vegetariano
دیکشنری فارسی به پرتغالی
گیاه خوار
vegetarisch, Vegetarier
دیکشنری فارسی به آلمانی
گیاه خوار
wegetariański, wegetarianin
دیکشنری فارسی به لهستانی
گیاه خوار
вегетарианский , вегетарианец
دیکشنری فارسی به روسی
گیاه خوار
вегетаріанський , вегетаріанець
دیکشنری فارسی به اوکراینی
گیاه خوار
vegetariano
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
گیاه خوار
végétarien
دیکشنری فارسی به فرانسوی
گیاه خوار
vegetariano
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
گیاه خوار
vegetariër
دیکشنری فارسی به هلندی
گیاه خوار
शाकाहारी
دیکشنری فارسی به هندی
گیاه خوار
vegetarian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
گیاه خوار
채식주의자 , 채식주의자
دیکشنری فارسی به کره ای
گیاه خوار
צמחוני , צִמְחוֹנִי
دیکشنری فارسی به عبری
گیاه خوار
素食的 , 素食者
دیکشنری فارسی به چینی
گیاه خوار
ベジタリアンの , 菜食主義者
دیکشنری فارسی به ژاپنی
گیاه خوار
vejetaryen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
گیاه خوار
mlo wa mboga, mlaji wa mboga tu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
گیاه خوار
มังสวิรัติ , มังสวิรัติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
گیاه خوار
নিরামিষভোজী , নিরামিষভোজী
دیکشنری فارسی به بنگالی
گیاه خوار
سبزی خور , سبزی خور
دیکشنری فارسی به اردو
گیاه خوار
نباتيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عمل گیاه خوردن گیاه خوری. گیاه خور. گیاه خوار، علف زار مرتع چراگاه
فرهنگ لغت هوشیار
خورنده گیاه، جانوری که خوراکش منحصرا گیاهان و علفها باشد علف خوار جمع گیاه خواران. یا گیاه خواران. ( جمع گیاه خوار) جانورانی که منحصرا تغذیه آنها از انساج گیاهی باشد از قبیل دامها و انواع گوزنها و آهو ها و برخی حشرات علف خواران، علف زار مرتع: چون ربیع بودی بگیاه خوار از آنجا برفتندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گیاه خوارگی
تصویر گیاه خوارگی
عمل گیاه خوار گیاه خواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیفه خوار
تصویر جیفه خوار
مرده خوار نسا خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیره خوار
تصویر جیره خوار
آنکه از مخدوم خود جیره گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جیره خوار
تصویر جیره خوار
کسی که از دیگری جیره می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گنده خوار
تصویر گنده خوار
آنکه چیزهای گندیده و فاسد بخورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریزه خوار
تصویر ریزه خوار
کسی که خرده ریزۀ ته سفره را می خورد، کنایه از نیازمند، محتاج
فرهنگ فارسی عمید
بسیار خورنده پرخور شکم پرست: آن سبک روح همچو روح برفت وین گران خوار همچو ریگ بماند. (مجد الدین محمد بن عدنان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گواه خواه
تصویر گواه خواه
کسی که شخصی دیگر یا شیئی را بشهادت طلبد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنده خوار
تصویر گنده خوار
کسی که چیز های بدبو و پست (مانند شکنبه روده و غیره) خورد
فرهنگ لغت هوشیار